http://SheidayeEsfahani.ParsiBlog.com | ||
رفت آمد وصله ارحام از شیرینی های دوران عمر انسان است که با هیچ شیرینی دیگر قابل مقایسه نیست .صله ارحام باز گشت بخود است .بیاد آوردن خاطرات فراموش شده .بخصوص دوران کودکی ونوجوانی .وقتی فامیل باهم رفت وآمد دارند .پشتوانه معنوی وروانی یکدیگر هستند وحرفها ورنجها وغمها برایشان تعدیل میگردد. استرسها ودغدغه ها مرتفع میگردد دلها بهم نزدیک میشوند احساس غربت از بین میرود.دوستی ها دوچندان میشود زندگیشان توسعه مییابد روزیشان فراخ میگردد.دچار افسردگی ناامیدی نمیشوند .یک نکته ضروری این که در این رفت وآمدها باید بزرگتران نقش موثر ومفیدی ایفا کنند وهمه با عزت ونگاه احترام قدر آنان را بشناسند .اگر بزرگتری اظهار نظر مثبتی داشت خود خواهی نکنند وبپذیرند در رفت وآمدها باید جنبه های اخلاقی در نظر گرفته شود.کوچکتران وحتی بچه هاباید از آن بهره کافی راببرند. همه چیز.به بزرگتر هاختم نشود.بسیاری ازاین میهمانیها بزرگتران حتی اجازه صحبت به نوجوانان وفرزندان خود نمیدهند. وجوان فرصتی ومیدانی برای مراودات وگفتگو وگپ زدن نمیابد.صله ارحام که آیین مقدس اسلام برآن تاکید.داردمزایای فراوان مادی ومعنوی دارد. تلطیف روح همچنین درفضایی که فامیل دورهم جمع هستندنفسی که میکشیدنفس امن وآرامش است بوی شکوفه سیب را استشمام میکنید فامیل قوت قلب هستند رفت وامدهای فامیل آسیبهایی هم دارد که باید همه باچشم بازمراقب آن باشند 1-چشم هم چشمی ها 2-برخ کشیدنها 3-فخر مباهات بی جا4-غیبت تهمت افراد غایب 5-شوخی های بی مزه مثال دست انداختن مسخرگی 6-ریخت وپاشهای بی جا و..اما مزایا بسیار است که مجال آن نیست خداوند به همه ما کمک کند قدر همدیگر را بدانیم وبا اخلاص وصداقت همدیگر را ملاقات کنیم نکته اخر این که از آنان نباشیم که تنها برای بخاک سپاری گرد هم می آییم موفق باشید صدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/1/9 ] [ 3:21 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
برخی از مردم به جای قلب در سینه اشان سنگ دارند.اینان از عواطف انسانی خودرا مبراء نموده .سرتاپا غرور وتعصب تکبرند.خود را داناتر وبرتر از عالم میدانند.حرف حقی بگوششان نمیرود.تمام رویای زندگی آنان در من شان خلاصه میشود.هیچ کس را باور ندارندکسی حق ندارددر برابرشان نظرخودراابراز نمایداگر بخواهد حقیقتی رابرایشان روشن کندبا خوی تندوبد اخلاقی با اوبرخورد میکنند.این بیچارگان نمیدانندکه تکبر چه بلایی به سرشان آورده است.اینان دوست دارنددر مقابل دیگران خود رابرخ دیگران بکشندگاهی سخنان حکیمانه را مسخره می کنند.روی خوشی بفهمیدن حقیقت نشان نمیدهند.چنین افرادی هیچکس را قبول ندارند.اینان بنده فرعون نفس خویش هستند .انا ربکم الاعلی) راستگویی در مرام اینان جای نداردقولشان پوچ است تعهدبستن با اینان بی اساس است روی پل غرور ایستاده اندکج بینی کوته نظری بدون تعمق وخردبر رفتارناپسندشان می افزاید اینان بویی از انسانیت ومعنویت واخلاق منش انسانی درشامه اشان جای ندارد. اینان به جای قلب درسینه اشان سنگ استاثر صدیقه اژ ه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ یادداشت ثابت - پنج شنبه 91/12/11 ] [ 8:31 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
هریک از شما در وجودتان خورشیدی دارید ،که طلوع وغروب دارد،گرما وانرژی ونور می بخشد ویخ وجود دیگران را آب می کند ،وآنان را به حرکت وتلاش تشویق می کند ،گاهی در گذر زمان این خورشیددچار گرفتگی می شودویک پدیده نوییاز آن متبلور می گردد .که نظر همه را به خود متوجه می کند ،خورشید وجود شمادر عرصه حیات انسانی کارستان می کند تا جایی کهجهان طبیعت را متوجه خود می سازد گاهی تابش نور شما در شعاعکلمات مقدس وطیبه ای به کهکشانهای جاودانگی عروج می کندوزندگی وحیات انسانی را به کمال احسن می رساند،ریزش ها ورویش ها را سازمان دهی می کند ،این ها پیش در آمد سخنم بود ، من به وضوح این تبلور را در کلام امامخمینی ورهبر فرزانه وحکیم امام خامنه ای در یافتم،خورشید کمال انسانیت را مشاهده کردم ،خورشیدی که ظلمت وذِلّت رااز اذهان می زداید و اقیانوس پُر تلاطم انسانی را از طغیان سرکشی بهآرامش فرا می خوانداز کتاب طلیعه امیداثر بانو صدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ یکشنبه 103/2/16 ] [ 12:3 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
دوست دارم تاکه در راهت ز،پاوسر بمیرمپا وسر نشناخته ...صدبار زین باور بمیرمدوست دارم عاشق روی توباشم تاقیامتتا قیامت ......دامن مهر تورا در بر بگیرمدوستدارم یک نفس ازخاطرم بیرون نباشیتا ز، شوق ومهر تو با عشق تو الفت پذیرمدوستدارم معتکف باشم بکویت صبح تاشبصبح وشب نالان بدامت همچنان مرغی اسیرمدوست دارم عاشقانه با تو راز ...دل بگویمرازدل گویم به تو... گرآگهی هم... ازضمیرمدوست دارم باتو باشم چونکه دل میگیرد آرامدر نگاه گرم تو جام از کف .......ساقی بگیرمصدیقه اژه ایکتاب آتش مهر اولین اثرم مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی
[ شنبه 103/2/15 ] [ 11:46 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
الهی .....از توممنونیم یارب صفا دادای بباران.... اصفهان راشکوفابردرختان شدشکوفه عطاکردی بما ،.... آب روان راخدایاشکریارب صدهزاران حیات نو.دمیدی. جسم جان راخدایالطف هاداری توبسیار تو یاری می کنی ..هر ناتوان راباشکچشم مظلومان خدایا رسان منجی ماصاحب زمان راصدیقه اژه ایفی البدا هه مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ پنج شنبه 103/2/13 ] [ 8:21 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
ازدوران کودکی صوت قرآن را دوست داشتم ،نوای دلنشین این کتاب آسمانیاز هر آهنگی برایم دلنشین تر بود ،ودر تمام عمر خود این علاقه داشته ام ودارم ،واین بیت را به همین مناسبت سروده امچوصوت خوب قرآن را شنیدم به یکباره دل از عالم بریدمدلم لرزید وهوشم رفت از سر کلامی خوشتر از قرآن ندیدم،
خدای بزرگ راحمد وسپاسکه این ارادت عشق در دیوان صهبای عشقمنعکس وکتابخانه ملی موضوع این اثربرگرفته از معارف قرآن دانستصدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ سه شنبه 103/2/11 ] [ 6:11 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
گل عشق وامیدی جان شیدا الهی غم نبینی جان .شیداهمیشه خرم وشاداب مانی چه زیباپروریدی جان شیدا
ای عشق من دیوانه ام از خویشتن بیگانه امعمریست پابند ،توام دُردی کش میخانه امازجام هستی جرعه ای نوشیده ام ویرانه امدر بسته بر روی خودی با غیر تو بیگانه امای عشق دلبستم بتو محو رخ جانانه ام
صدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ سه شنبه 103/2/11 ] [ 8:11 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
ای حیات وروح من عشق وامید از تو بر من می رسد پیک ونویدپیک تو از آسمان ... . لا یزال کرده آیات تو روحم .....زلالعشق احمد را سرشتی با ..گِلم کرده ای گلشن.ز..مهر او دلمبا علی ... عالی... اعلی نشین مهر اوبا جان من گشته قرینفاطمه ....دردانه ی آل کسا فاطمه.... سر فصل نور انبیامن توراخوانم بنزدیک چه دور جان روحم ازتوگشته پرسرورسوی تو آیم پر از عجزو نیاز ای خداخودچاره ی کارم بسازدست ظلم ازآستین آمد برون کاخ ظلم وجور را کن سرنگون
صدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ سه شنبه 103/2/11 ] [ 8:4 صبح ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
مخمس در منقبت امیر مومنان علی عای همه جا روی تو چون آفتاب برمن دلسوخته نورت بتابای که ز، نورت شده دل منجلی ورد زبانم شده ذکر ..جلیروح منی جان منی یاعلیاز تو گرفته دل وجانم سرور ای حرمت ملجا ماوی نورنام تومحراب حقیقت نماست حُرمت توحرمت عرش خداستروح منی جان منی یاعلیزائر کوی تو به حق آشناست نام تو درمان همه درد هاستزائر کوی تو ....منم یا علی مهر تو در سینه ودل می بریروح منی جان منی یا علیدست من خسته افتاده گیر دست ... من عاشق دلداده گیرقطره ی جان آب ز، دریا گرفت مهر تو در....کُنج دلم جا گرفتروح منی جان منی یا علیدینیی و عقبای منی یا علی عشق .،،،من آوای. منی یا علیقاسم عقبای منی یا علی هستی و.... دنیای منی یا علیروح منی جان منی یا علیصدیقه اژه ای مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی
[ شنبه 103/2/8 ] [ 11:34 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
شبی در بستر بیماری از آتش تب می سوختم ،آنچنانکه هوش از سرم برفت ،هذیان می گفتم ،برای درمان دردم طبیبی نیافتم ،ضعف تمام وجودم را فراگرفته بود. ناگهان یک ندای غیبی به من نهیب زد ،برخیز ،دوستی ببالینتآمده ، ومن هماندم،این دوبیت را سرودمبا تن تب زده از شوق چنان برخیزمتاتویی مونس جان وجد کنان برخیزمداغ هجران تو گر ،کشت مرا باکی ،نیستاز نسیم سحری وجد کنان برخیزمصدیقه اژه ایکتاب آوای عشقمدیر وبلاگ شیدای اصفهانی [ جمعه 103/2/7 ] [ 11:9 عصر ] [ صدیقه اژه ای ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |